بازگشت به برجام و رفع تحریم ها می تواند منجر به کاهش نرخ ارز شود که در این صورت اختیار نرخ ارز به دست بانک مرکزی می افتد و این نهاد می تواند نرخ ارز را در هر سطحی تثبیت کند و در نهایت منابع ارزی این بانک آزاد شده و بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

در سال های اخیر رشد اقتصادی نیم تا 1.5 درصد داشته ایم و اکنون نیز با وجود تحریم های شدید گفته می شود رشد اقتصادی ایران برابر با 2.5 درصد خواهد بود و اگر تحریم ها رفع شود حتم بدانید رشد اقتصادی از 2.5 درصد به 5 درصد خواهد رسید که در 10 سال آینده این رشد بسیار چشمگیر خواهد بود...

 

اگر به طور مداوم و مستمر 5 سال رشد اقتصادی داشته باشیم، تحت این شرایط میزان درآمد مردم دو برابر خواهد شد.

 

همچنین می تواند بر روی بخش معدن کشور اثرگذار باشد زیرا ایران دارای ظرفیت های معدنی بسیار خوبی است البته در بخش صادرات کالاهای تکمیلی معدنی موفق نبوده ایم ، این در حالی است که کشورهایی مانند استرالیا و کانادا به شدت علاقمند به همکاری با ایران در این زمینه هستند.

 

حوزه توریسم و خدمات فنی و مهندسی نیز از دیگر بخش هایی است که بازگشت به برجام و رفع تحریم ها می تواند بر آنها تاثیرگذار باشد.

 

مجید شاکری کارشناس مسایل اقتصادی در این باره می گوید: مذاکرات هشتم آذر ماه نخستین دور از گفت وگوها میان تیم مذاکرات هسته ای دولت جدید ایران با نمایندگان سایر کشورهای حاضر در برجام است.

 

در چندماه گذشته علاوه بر تغییر دولت در ایران نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با مناقشه هسته ای نیز تغییر محسوس و فعالانه ای داشته است.

 

مبدا این تغییر و تحولات به پاییز سال گذشته بازمی گردد.

 

وی همچنین معتقد است: آستانه آغاز مذاکرات وین علاوه بر پیشرفت مذاکرات هسته ای از منظر اقتصادی و ضربه پذیری از تحریم ها نیز شرایط ایران تغییر محسوسی نسبت به گذشته یعنی اردیبهشت 97(زمانی که آمریکا از برجام خارج شده و دور جدید تحریم ها علیه ایران آغاز شد) داشته است.

 

در اردیبهشت 97 ترامپ با اعمال تحریم های بی سابقه علیه ایران قصد داشت ضمن به صفر رساندن فروش نفت کشورمان باعث فروپاشی اقتصادی ایران نیز شود.

 

ترامپ گمان می کرد با اعمال تحریم هایش می تواند علاوه بر منزوی کردن ایران، کشورمان را در موضعی انفعالی به پای میز مذاکره بکشاند و در میز مذاکره از جمهوری اسلامی ایران امتیاز بگیرد.

 

بر خلاف تصور ترامپ و سایر دولتمردان وقت ایالات متحده آمریکا نه تنها فروش نفت جمهوری اسلامی به صفر نرسید، بلکه ایران با صادرات نفت به ونزوئلا در نزدیکی آمریکا به ترامپ و دولتش اقتدار خود را تحمیل کرد.

 

با توجه به جمیع موارد گفته شده بررسی های کارشناسی نشان می دهد اکنون بعد از گذشت سه سال از آغاز تحریم های آمریکا علیه ایران این تحریم ها نه تنها باعث عقب نشینی جمهوری اسلامی نشده، بلکه اقتصاد ایران را نسبت به قبل مقاوم تر هم کرده است.

 

مهدی پور صفا نیز در این باره اظهار می کند: تأیید برجام از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان ضمانتی برای عمل تمام طرف ها به این توافق و همچنین قرار دادن آژانس بین المللی انرژی اتمی برای نظارت بر عملکرد ایران نشانه ای از پیگیری این نگاه در جزیان مذاکرات از سوی مذاکره کنندگان ایرانی در بین سال های 2013 تا 2015 است.

 

در قلب این توافق یک معادله دو طرفه بود که پایه های آن بر اساس مذاکرات کانال عمان در سال 91 با وساطت مسقط و بین مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی شکل گرفت.

 

بر همین اساس ایران ضمن ارائه تضمین در خصوص عدم حرکت به سمت سلاح های هسته ای تعهدات زمان دار و غیر زمان دار فراوانی را در کنار پذیرش تعهدات نظارتی سنگین پروتکل الحاقی را می پذیرفت.

 

غرب و آمریکا نیز متعهد به برداشتن تحریم های یکجانبه و چند جانبه علیه ایران می شدند.

 

فهرست تعهدات متفاوت دو طرف در چند ضمیمه بالغ بر ده ها صفحه می شد که جزییات فراوانی را به دو طرف تکلیف می کرد.

 

در مذاکرات، با این حال به نظر می رسید که یک نکته اساسا بر سر برجام مغفول باقی مانده آن هم بی توجهی به شرایطی بود که منجر به تحریم ایران از سوی غرب و آمریکا شد.

 

در حقیقت اوج گیری تحریم های ایران در سال های 2009 تا سال 2013 معلول شرایطی که بود که ارتباطی با اراده تحریمی غرب نداشت.

 

افزایش تولید شیل نفت از میادین نفتی نامتعارف آمریکا و همچنین افزایش ظرفیت تولید در سایر کشورها این فرصت را برای واشنگتن فراهم کرد که با کوچکترین هزینه ممکن برای بازار نفت، ایران را از چرخه مبادلات جهانی نفت خارج کند؛ اتفاقی که نه تنها در دوران تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران بلکه حتی در دوران جنگ نفتکش ها در منطقه نیز نمونه نداشت.

 

با توجه به این که بخش مهمی از نفت ایران تنها در چند پایانه و پالایشگاه نفتی خاص پالایش می شد، به راحتی امکان رصد آن از سوی مراکز اعمال تحریم وجود داشت.

 

از سوی دیگر ایران ساده ترین مدل تجارت نفت را در دنیا دنبال می کرد که کوچکترین وابستگی دو جانبه بین ایران و مشتری های بزرگ نفتی ایجاد نمی کرد.

 

این آسیب پذیری به همراه ضعف ایران در اتکای بیش از اندازه بر تجارت بین الملل و غفلت از تقویت تجارت دوجانبه منجر به تاثیرگذاری گسترده تحریم ها طی چند موج از سال 2009 به بعد شد.

 

با این حال، در اواخر سال 2013 اقتصاد ایران به یک ثبات جدی رسیده بود و به نظر می رسید فشار بیشتر بر ایران در بازار نفت امکان پذیر نخواهد بود.

 

از سوی دیگر پیشرفت های هسته ای ایران هم باعث نگرانی طرف غربی شده بود.

 

ترکیبی که در نهایت منجر به انعقاد توافق سال 2015 وین موسوم به برجام شد.

 

کمیل طیبی کارشناس مسایل اقتصادی نیز می گوید: در واقع بحث بر سر لغو تحریم ها است و این تحریم ها بر شاخص های اقتصادی مثل جریان مالی، سرمایه گذاری و صادرات اعمال شده است.

 

بنا بر این این مذاکرات باید به عنوان یک عامل تشویقی برای جذب سرمایه گذاری و ایجاد بازارهای هدف صادراتی باشد.

 

چنین هدفی امکان پذیر است و باید یک دیپلماسی سیاسی باشد و یک دیپلماسی اقتصادی در کنار هم اجرا شود.

 

در این مورد تجربه کمتری را در برجام داشتیم.

 

این امر زمان بر به نظر می رسد ولی ارائه نقطه نظرات و ارائه پتانسیل های اقتصادی که می توان در چهارچوب مذاکرات معرفی شود بسیار کمک کننده است.

 

رضا ذبیحی کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه شکست در مذکرات وین برای دولت جو بایدن گران تمام خواهد شد، اظهار کرد: یکی از برنامه های اعلام شده بایدن در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، احیای توافق هسته ای ایران بود، اگر او نتواند به این وعده جامه عمل بپوشاند و بگونه ای عمل کند که در نهایت باعث شود که نظارت ها بر برنامه هسته ای ایران نیز کاهش یابد، نتیجه ای جز تزلزل هر چه بیشتر جایگاه وی به همراه نخواهد داشت و همین امر برای جمهوری خواهان و اشخاصی همچون ترامپ دستاویزی برای حمله بیشتر و موثرتر به وی خواهد بود.

 

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه به بن بست رسیدن مذاکرات وین برای اروپایی ها نیز پیامدهای بسیار ناامید کننده ای خواهد داشت، افزود: بعد از اثبات ناتوانی اروپا علی رغم تلاش هایش برای جلوگیری از فروپاشی برجام، امروز اروپا بار دیگر در جایگاهی قرار دارد که می تواند حداقل به عنوان یک عنصر میانجی و تسهیل گر زمینه احیای این توافق را فراهم کند.

 

ذبیحی تصریح کرد: اگر اروپا در این تلاش نیز شکست بخورد بار دیگر روشن خواهد شد که غروب اقتدار و قدرت این قاره برای داشتن نقش فعال در زمینه حل و فصل مسائل بین المللی، یک امر قطعی و غیر قابل انکار است.

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: شکست مذاکرات احیای برجام، معنای دیگرش این است که ایران حتی شاید به طور ناگزیر ولی اما به هر حال ناشی از شرایط، دیگر ملزم به رعایت بسیاری از نظارت ها و محدودیت ها نخواهد بود.

 

ذبیحی افزود: اگر چه این امر به هیچ عنوان به معنای تخطی ایران نیست، اما لاجرم وضعیتی پیش می آید که دیگر امکان راستی آزمایی قابل اتکا برای آژانس و در نتیجه جامعه بین المللی همچون گذشته ایجاد نخواهد شد و همین امر زمینه حصول و انعقاد هر گونه توافقی در آینده را نیز بسیار کمرنگ خواهد کرد.

 

این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: همچنین این اتفاق ممکن است موضوعی را که امروز دیگر یک بحران بین المللی نیست را به ویژه با اقدامات غربی ها، دو باره تبدیل به یک بحران بین المللی کند.

   تاریخ ثبت: 1400/09/09     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |