در حال حاضر کشور ما از دیدگاه اقتصادی و فنی، زیرساخت لازم را برای توسعه معادن در اختیار ندارد و در بخش صادرات هم با مشکلات عدیده ای روبه رو هستیم، بنا بر این افزایش رسمی هزینه حمل کالا به طورقطع این حوزه را دچار مشکلات بیشتری خواهد کرد و نمی توان امیدوار بود که با چنین اقداماتی، اتفاق خوبی برای معادن رقم زده شود.

 

 

 

 

 

اگر هدف از افزایش نرخ حمل ونقل، حذف یارانه انرژی است، باید به همه جوانب آن توجه شود و نمی توان این جراحی بزرگ را بدون برنامه های جبرانی  و به زور  به اجرا درآورد.

 

در چند سال اخیر، نرخ سوخت در کشور به طور متناوب افزایش چشمگیری داشته است، مثال بنزین از لیتری ۱۰۰ تومان به  ۳۰۰۰ تومان رسیده یعنی ۳۰ برابر افزایش؛ همین مسئله روی باقی خدمات تاثیر فراوانی گذاشته است.

 

از طرف دیگر معادن هم چنان نمی توانند ماشین آلات مناسب را از کشورهای صاحب فناوری وارد کنند.

 

اگر معدنی ماشین آلات مناسب نداشته باشد، چگونه می تواند میزان هزینه خود را کاهش دهد تا در ادامه بتواند از پس افزایش هزینه حمل ونقل برآید.

 

باید در نظر داشت که کشور ما در حال حاضر از نظر فناوری با کشورهایی پیشرفته دنیا فاصله زیادی دارد و از یک سو قادر به تامین ملزومات خود نیست و از سوی دیگر برای واردات ماشین آلات معدنی و راه سازی و نوسازی ناوگان حمل ونقل با منع و محدودیت روبه رو است و با بضاعت اندک خود لنگ لنگان پیش می رود.

 

 

معدن ‌نان ‌می‌ رساند

 

مسئله ما این است که افزایش نرخ ترابری در بازار مصرف خود را به شدت نشان می دهد تا جایی که مواد معدنی قابلیت رقابت با رقیبان خارجی را از دست می دهد و معدنکار ما  به ویژه در معادن کوچک مقیاس دچار مشکل می شود.

 

باید تمهیداتی اندیشید تا صادرکننده بتواند در بازار بزرگ بین المللی وارد رقابت شود و به این منظور باید مشوق هایی برای این بخش در نظر گرفته شود.

 

اگر برای معادن خود امتیازات، تسهیلات و امکانات ویژه ای فراهم نکنیم، آنها روز به روز ضعیف تر می شوند.

 

بدیهی است که افزایش قیمت ها، چوب لای چرخ تولید می گذارد.

 

دقیقا مثل این است که دست کسی را ببندیم و بگوییم حالا برای ما نستعلیق بنویس! این در حقیقت به معنی ایجاد مشکلی جدید برای معادن است.

 

البته حالا باتوجه به افزایش نسبی قیمت های جهانی، این افزایش هزینه تا حدی پوشش داده می شود اما این شرایط که دائمی نیست.

 

معدن باید به کشور نان برساند، باید پول، سرمایه و اشتغال تولید کند، اما مسئولان کشور خیلی ساده اندیشانه به این مسائل نگاه می کنند.

 

 

ناکارآمد‌ و ‌فرسوده

 

مشکل عمده در کشور ما بحث گسترده ماشین آلات است.

 

از ماشین آلات کهنه و بی کیفیت معدنی گرفته تا ناوگان فرسوده و ناکارآمد حمل و نقل.

 

ما در حال حاضر چند هزار معدن کوچک مقیاس و تعدادی معدن بزرگ داریم و روشن است که نمی توانیم تنها با کارخانه ای مانند هپکو تمام نیاز معادن کشور به ویژه معادن بزرگ را برطرف کنیم.

 

حال که همه هزینه های بخش معدن - از تولید گرفته تا صادرات – روز به روز رو به افزایش است، دیگر نباید دست فعالان این حوزه را کاملا بست.

 

نباید واردات ماشین آلات ممنوع شود یا برای موارد معدود آن تعرفه ورودی وضع شود.

 

اگر کسی می تواند ماشین آلات خوبی وارد کند باید تشویق شود و موردحمایت قرار گیرد، زیرا از یک سو ظرفیت تولید و صادرات کشور را افزایش می دهد و ناوگان حمل و نقل را قدرتمند می سازد و از سوی دیگر با کاهش مصرف سوخت و تولید آلاینده ها، به حفظ منابع انرژی و محیط زیست که سوخت کمتری مصرف و آلایندگی کمتری ایجاد می کنند، کمک می کند که کل این فرآیند برای کشور سودآور است.

 

چرا ‌و ‌به ‌چه‌ علت؟ اگر با دیدی کلان تر به ماجرا نگاه کنیم، باید بپرسیم با این شرایطی که روز به روز سخت تر می شود و محدودیت هایی که گردن فعالان معدنی را می فشارد، چرا و با چه انگیزه ای افراد باید وارد میدان شوند و سرمایه خود را در این مسیر به خطر بیندازند.

 

وقتی چراغ معدن یا کارخانه ای روشن می شود، امیدی ایجاد می شود، جمعی گرد هم می آیند و از محل آن نان می خورند و گذران زندگی می کنند.

 

اما هر چه چشم انداز فعالیت در این زمینه تیره تر شود، اشتیاق کمتری به ادامه خواهد بود تا جایی که معدن دار عطای کار را به لقایش می بخشد.

 

دیری نمی گذرد که سرمایه ها از بخش تولید خارج می شود و جذب استخراج ارز دیجیتال یا بازار زمین، ملک، سکه و دلار می شود یا سر از دیگر کشورها در می آورد؛ حال تصور کنید چقدر فرصت شغلی از بین می رود و چه بحران هایی به وجود می آید.

 

هندوستان در یک برهه زمانی برای اینکه صادرات مواد معدنی خود را توسعه دهد، سوبسید عظیمی به ترابری مواد معدنی با راه آهن داد.

 

در نتیجه صادرکننده هندی توانست با قیمتی بسیار پایین وارد بازارهای صادراتی شود و حتی با چین به رقابت برخاست و در جاهایی از این کشور پیشی گرفت؛ در عوض ما با تصمیمات خود کاری می کنیم که صادرکننده و تولیدکننده ما هردو دچار سرخوردگی شوند.

 

ما‌ کجا ‌ایستاده‌ایم؟

 

در حال حاضر جهان به سمت کاهش گازهای گلخانه ای متمایل شده و اتحادیه اروپا در تلاش است تا خرید از کشورهایی که در فرآیند تولیدات خود کربن زیادی ایجاد می کنند، محدود و به تدریج ممنوع کند.

 

در این شرایط معلوم است که جایگاه ما  باتوجه به فرسودگی ناوگان حمل و نقل و ماشین آلات تولیدی مان در کجای جدول قرار دارد.

 

از سوی دیگر جنگ روسیه و اوکراین بهانه خوبی به دست داده است تا برای حذف مصرف سوخت های فسیلی اقدامات جدی انجام شود.

 

با این اوصاف روشن است که ما دیر یا زود بخش مهمی از بازارهای صادراتی خود را از دست خواهیم داد.

 

اگر کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا میزان مصرف سوخت فسیلی خود را به نصف کاهش دهند، آن وقت دیگر چه کسی مشتری بازار نفت ما خواهد بود، جای آن را باید چگونه پر کرد و آیا تولیدات معدنی ما که با ایجاد حجم زیادی کربن به دست می آید، می تواند جای خالی نفت را پر کند؟

 

باید با دید کلان مسائل کشور را بررسی کنیم، چرا که مثل بحران خشکسالی یا ریزگردها و امثال آن ذره ذره جمع می شود و ناگهان هیولاوار خود را نشان خواهد داد.

 

 

«روزنامه روزگار معدن - نوزدهم اردیبهشت 1401»

   تاریخ ثبت: 1401/02/19     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |