ابوالفضل شادمان

 

لازمه رشد تولید تثبیت نرخ ارز است و تا زمانی که این امر محقق نشود رشد واقعی در حوزه تولید اتفاق نخواهد افتاد.

 

 

 

 

 

خوشبختانه مدتی است شاهد آرامش بازار ارز هستیم که می تواند تاثیر خوبی در بخش صنعت کشور داشته باشد.

 

عدم تثبیت نرخ ارز، ایجاد تورم و فضای غیر قابل پیش بینی در اقتصاد کشور باعث کاهش سرمایه گذاری ها می شود، چون سرمایه گذار و تولیدکننده نمی تواند برای کار خود تصمیم جدی بگیرد.

 

آنچه که بیرون از مرزها و درخصوص آزادسازی منابع ارزی ما رخ می دهد و همچنین قوانین خوب در این حوزه مانند قانون بانک مرکزی و قوانین دیگر در مجلس، به منظور تثبیت نرخ ارز است.

 

رانت منابع طبیعی نفت و گاز یکی از شاخص های متمایزکننده مسئله ارز در کشورهای صادرکننده نفت است.

 

در سایر کشورها سیاست های ارزی با توجه به وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی نظیر تورم، نقدینگی و تولید تعیین می شوند؛ اما در کشورهای صادرکننده نفت، رانت نفتی، به عنوان حلقه مفقوده ارتباط میان ارز و متغیرهای کلان موجب پیچیده تر شدن تبیین و تعیین سیاست ارزی نسبت به سایر کشورها می شود.

 

در این کشورها، سیاست گذار از طریق تخصیص دلارهای نفتی، می تواند نرخ ارز را از روندهای متناسب با متغیرهای کلان، منحرف کرده و تعیین کننده نرخ ارز و رابطه مبادله باشد.

 

رانت نفتی به این معناست که کشورهای صادرکننده نفت، بدون افزایش هزینه های مرتبط با عوامل تولید، می توانند به طور رایگان از عوامل تولید کشورهای واردکننده نفت بهره برداری کنند.

 

با افزایش قیمت نفت، بدون آنکه هزینه های استخراج و تولید نفت تفاوت چندانی کنند، درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت کشورهای صادرکننده، افزایش می یابد و به این ترتیب کشورهای مذکور امکان وارد کردن کالاها و خدمات بیشتری را دارند.

 

در این حالت تقریبا می توان کل اختلاف ایجادشده در ارزش صادرات نفت را رانت نفتی کشور صادرکننده، تلقی کرد.

 

از سوی دیگر عرضه ارز به بازار در اختیار دولت و عمدتا توسط بانک مرکزی صورت می گیرد، اما تقاضای ارز به انگیزه های خروج سرمایه از کشور، سفته بازی، قاچاق کالا به داخل، واردات کالاهای لوکس و غیرضروری از مهمترین عوامل افزایش تقاضای ارز است.

 

در شرایط موجود دولت هیچگونه کنترل قابل قبولی بر طرف تقاضای ارز ندارد و هر مقدار ارز به بازار تزریق شود به انگیزه های بیان شده، به ویژه انگیزه خروج سرمایه و سفته بازی از بازار جمع می گردد و شرایط اقتصادی را برای عموم مردم سخت می کند.

 

بنابراین باید روی طرف تقاضای ارز مدیریت متمرکز صورت گیرد.

 

متاسفانه دولت مدیریت متمرکز روی منشأ اصلی کاهش قدرت پول ملی و تورم را رها کرده و به مدیریت قیمت کالاها و خدمات نهایی روی آورده و به رغم آن، هر روز شاهد افزایش قیمتها هستیم.

 

حفظ و تقویت پول ملی به عنوان وظیفه ذاتی حاکمیت که امری واجب بر دولت است رها شده و در اختیار تعداد اندکی افراد سودجوی در کف خیابان قرار گرفته و هر روز مشکلات جدیدی برای اقتصاد ایجاد می کند.

 

اگر دولت یک دهم انواع هزینه های مالی، انسانی و اجتماعی را که برای کنترل قیمت کالاها و خدمات صرف می کند، برای مدیریت بخش تقاضای بازار ارز صرف نماید موفقیت چشمگیری، هم در کنترل بازار ارز و هم تثبیت قیمت کالاها و خدمات خواهد داشت.

 

بنابراین مدیریت متمرکز تقاضای ارز در شرایطی که دشمن به تقاضای ارز به انگیزه های بیان شده دامن می زند، تنها راه حل است.

 

به واسطه حجم بالای ارزهای نفتی از کل صادرات، نرخ ارز رکن مهم هر سیاست ارزی در ایران است.

 

بنابراین، شرط لازم تحقق سیاست های ناظر بر نرخ ارز، اتخاذ سیاست گذاری متناسب در خصوص ورود رانت منابع طبیعی نفت به اکوسیستم ارزی ایران است.

 

به نظر می رسد با وجود اینکه تلاش سیاستگذار طی دهه های گذشته همواره در جهت تثبیت نرخ ارز در اقتصاد ایران بوده است، اما نه از لحاظ قانونی و نه از لحاظ شرایط اقتصادی امکان پیاده سازی چنین نظام ارزی در ایران ممکن نیست؛ بنابراین در چنین شرایطی سیاستگذار ارزی باید تلاش کند در چارچوب نظام قانونی ارزی ایران که شناور مدیریت شده است، به مدیریت عرضه و تقاضا در یک کریدور نرخی مشخص که البته به نرخ تعادلی دلار نیز نزدیک باشد بپردازد.

 

 

«روزنامه اقتصادی امروز - 4 تیر 1402»

   تاریخ ثبت: 1402/04/03     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |