ابوالفضل شادمان

 

تحولات سریع در سطوح مختلف منطقه ای و بین المللی، باعث شده تا کشورها به سمت همکاری و تعامل بیشتر حرکت کنند.

 

 

 

 

 

 

این امر به نوبه خود، پیمان ها و ائتلاف های جدیدی را رقم می زند یا ائتلاف های پیشــین را تقویت یا حتی تضعیف می کنــد.

 

از جمله این ائتلاف ها و نهادها بریکس است که بر اساس یک تفاهم بین المللی جهت مدیریت بخشــی از اقتصاد جهانی تشکیل شده است.

 

بریکس فعالیت خــود را از ســال ۲۰۰۹ میلادی آغاز کرد و به سرعت به یک نهاده مؤثر در عرصه بین المللی تبدیل شد.

 

بر اساس گزارش ها، حدود ۲۰ کشور به دنبال عضویت در این سازمان پنج عضوی هستند و فهرست کشــورهایی که در نشســت آفریقای جنوبی شرکت می کنند، سه برابر است.

 

این نشانه ای از اشتیاق بسیاری از کشورهای غیرغربی برای تاثیرگذاری بیشتر بر نحوه اداره جهان و همچنین عقب راندن ســلطه خودخواهانه غرب در سیاست جهانی، اقتصاد، مالی و رسانه ها است.

 

این بدین معنی نیست که بریکس یک راه ساده برای تغییر نظم جهانی دارد.

 

پیش از نشست ژوهانسبورگ دو مساله به عنوان چالش های اصلی برای تکامل این گروه مطرح شد. مساله اول عضویت برای گسترش است که شماری از کشورها از سراسر جهان پشت در بریکس صف کشیدند و آماده ورود هستند؛ الجزایر، آرژانتین، بنگلادش، بلاروس، جمهوری دموکراتیک کنگو، کوبا، مصر، اتیوپی، اندونزی، ایران، قزاقستان، مکزیک، نیجریه، عربستان و امارات.

 

حرکت به سمت گسترش به سبک بیگ بنگ یک اقدام بزرگ است به این خاطر که یک جایگزین برای نظام اتحادها و شراکت های تحت رهبری آمریکا است.

 

هرچند مساله اینجاست که آیا چنین گسترشی بریکس متنوع شده را به سرعت قوی می کند یا نه؟

 

در درون خود بریکس، دیدگاه ها نسبت به گسترش این بلوک متفاوت است.

 

هرچند یک مدل وجود دارد که می تواند مفید واقع شود. سازمان همکاری شانگهای یک گروه غیرغربی دیگر، با همان کشورهای مشارکت کننده مساله گسترش خود را بدون کاهش اثربخشی مدیریت کرد.

 

با گذشت زمان، این سازمان یک فرمول برای طبقه بندی کشورهای عضو و فرآیندهای معیارسنجی برای پذیرش عضو کامل جدید ایجاد کرد.

 

این سازمان با اعطای عضویت کامل به کشورهای هند، پاکستان، ازبکستان و ایران قادر به گسترش خود شده و تعدادی دیگر در صف پذیرش هستند.

 

اگر رویکرد سازمان همکاری شانگهای از سوی بریکس اتخاذ شود، می تواند یک راه حل باشد.

 

چالش دیگر برای بریکس ابزارهای جدید برای کاهش وابستگی اقتصادهای غیر غربی به دلار اســت.

 

استفاده واشنگتن از ارز به عنوان سلاح در جنگ نیابتی خود علیه روسیه و سو استفاده همزمان از تجارت و فناوری علیه چین این موضوع را ضروری کرده است.

 

محدودیت های غربی فعالیت های بانک توسعه جدید بریکس را مختل کرده است.

 

درخواست ها از این گروه برای ایجاد یک ارز معمول مطرح شده تا انحصار دلار در نظام مالی جهان را از بین ببرد.

 

با این حال، بدیهی است که ایجاد یک ارز ذخیره برای پنج اقتصاد بسیار متفاوت، که چین دو سوم تولید ناخالص داخلی گروه را تشکیل می دهد، در تضاد با اصل حاکمیت ملی غربی ها باشد.

 

هدف اصلی یعنی رسیدن به استقلال مالی محقق نخواهد شد.

 

یک راه عملی تر بهبود روش رشــد فعلی استفاده از ارزهای ملی در تجارت بین کشورهای بریکس اســت.

 

یوان و روبل بیش از نیمی از گردش مالی بازرگانی چین- روسیه را تشکیل می دهند.

 

روسیه، روپیه را برای نفتی که به هند می دهد، می پذیرد، برزیل با چین با ارز یوان تجارت می کند و موارد مشابه آن.

 

در حالی که این تراکنش ها مزیت عاری بودن از دخالت کشور ثالث را دارند اما به دلیل مشکلات تبدیل پذیری برخی ارزها، استفاده محدود از آنها در خارج از کشور صادرکننده و بی ثباتی نرخ ارز، می تواند هزینه هایی را نیز تحمیل کند.

 

این ها مسائلی هستند که باید به آنها رسیدگی شود.

 

در حالی که ایجاد ارز بریکس راه زیادی را می طلبد، تلاش برای کار بر روی بهبود نظام پرداخت بین المللی و تسویه حساب ها در گروه منطقی تر است.

 

 

«روزنامه اقتصادی امروز - 8 بهمن 1402»

   تاریخ ثبت: 1402/11/08     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |