یکــی از پیش نیازهــای مهــم ارتقــای اقتصــادی، برخورداری از نیروی کار توانمنــد، باهوش و خلاق در کنار نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده است.

 

 

 

 

 

 

 

کشورهای پیشرفته و توسعه یافته با استفاده از ظرفیت بالقوه سرمایه انسانی در بستر جهانی شدن و حصول به اقتصاد دانش بنیان، تبدیل به مقصد مهاجرت نخبگان )سرمایه انسانی) از کشورهایی شــده اند که به دلایل مختلف در استفاده هدفمند از ظرفیت سرمایه انسانی موفق نبوده اند.

 

یکی از نگرانی های جدی کمرنگ شدن یا عدم حضور نخبــگان در فرآیندهــای سیاســت گذاری و اجرای برنامه های اقتصادی است.

 

موضوعی که هزینه های آن به مراتب بیش از سرمایه های مادی و خروج ارز و سکه می تواند کشور را تحت تاثیر قرار دهد.

 

حذف نخبــگان اگرچه می تواند در همــه ابعاد جامعه نگران کننده باشــد، اما در مقوله اقتصــادی از جهاتی نگرانی ها را بیشــتر می کند، چرا  که این حوزه ارتباط مستقیمی با روند توســعه اقتصادی کشور و معیشت جامعه دارد.

 

روند مهاجرت، حــذف یا خروج نخبگان در شــرایط اقتصادی تحریمــی در عمل خســارت های به مراتب بالاتری از شــرایط عادی اقتصــادی را به همراه دارد، زیرا اصولا در شرایط سخت است که قابلیت یک نخبه نسبت به یک فرد عادی متمایز و نمایان می شود.

 

یک نخبه اقتصادی اگرچه ممکن اســت فی نفســه از امکانات مادی زیادی برخورد نباشــد، اما با استفاده از خلاقیت و توان ذهنی می تواند ضریب موفقیت بسیار بالایی را برای یک نهاد، ســازمان و حتی کشور فراهم سازد.

 

امروزه استراتژی توسعه اقتصادی جهان به استفاده از همین افراد متکی شــده و نخبــگان با کمترین هزینه بیشــترین انتفــاع را نصیب این کشــورها کرده انــد.

 

موضوعی که نمود عینــی آن در اقتصاد مالزی و برخی کشورهای دیگر مثل برزیل به خوبی دیده می شود.

 

این کشورها با نگاه یادشده می توانند چشم اندازهایی تا نیم قرن را با کمتریــن میزان انحــراف از برنامه در آینده پیش بینی و برنامه ریزی کنند؛ موضوعی که در اقتصاد کشــورهایی مثل آلمان، سوئد و ایالات متحده قابل مشــاهده اســت.

 

در یک مطالعه عینــی در باره کشوری مثل سوئد به نتایج جالبی می رسیم.

 

اگرچه تعداد ایرانی های ســاکن در این کشور از نظر تعداد کمتر از یک درصد این جامعه (کمتر از 8۵ هزار نفر) است، اما بخش مهمی از نیروهای مولد، متخصص و موثر اقتصادی این کشــور را همین افراد در اختیار دارند.

 

با مطالعه شــرایط شــغلی این افراد متوجه می شوید هریک از این افراد چگونه توانسته اند با پشتکار، تلاش و ایده پردازی خلاقانه نقش مهمی در روند بهبود امور بنگاه خود داشته باشند.

 

این در حالی است که بر اســاس گزارش ها و اظهارات منتشرشده، بســیاری از ظرفیت های اقتصادی کشور به سبب وجود همین آســیب مهم یعنی عدم استفاده از تــوان و ظرفیت نخبگان، معطل مانــده یا به صورت نیمه فعــال روزگار می گذرانند؛ گروهــی که به جای سوددهی و رفع مشــکلی از مشکلات کشور با استفاده از توان علمی، خود به یک مشــکل جدید برای کشور تبدیل شده اند.

 

در ایــن شــرایط کشــور بــا شــرکت ها، بنگاه ها و دستگاه هایی مواجه می شــود که از نظر تعداد پرسنل و نیروی کار، مشکلی نداشــته اند و حتی گاهی با تعدد نیرو هم مواجهند، اما از نظر بهره وری واقعی و عینی در شرایط نامطلوبی قرار می گیرند.

 

در حوزه اداری نیز مشکل به شکلی دیگر خود را نشان می دهد.

 

در این باره با دســتگاه ها و نهادهایی مواجه می شویم که به سبب اســتفاده نکردن از توان علمی و تخصصی نخبگان و عدم تصــدی آنها در مســئولیت های مهم رفته رفته به فراموشی سپرده و از بدنه تصمیم سازی ها حذف می شوند.

 

در این شــرایط به جای بهره از توان علمی این افراد در دوره فعالیت، در عمل فقط هزینه ساز شده اند و به قول مرحوم فردوسی طوسی که می فرمایند: «از ایشان بجز نام هیچ نشنیده ام.»

 

در این شــرایط اگر نهادها و دســتگاه هایی مثل بنیاد ملی نخبگان نتوانــد برنامه و سیاســت جامعی برای حفظ نخبگان در کشور و جذب و حضور منظم آنها در دســتگاه های اجرایی تدوین کند، چگونه می توان به حراست از توان این گروه امیدوار بود.

 

اگر بنیاد ملی نخبگان نتواند نهادهای مختلف اجرایی را مجاب به استفاده و فعال ســازی ظرفیت نخبگان کند، دیگر چــه انتظــاری می توان از این دســتگاه داشــت؟

 

اگرچه ایــن موضوع را می تــوان موضوعی فرادســتگاهی قلمداد کرد، اما این دست از نهادهای تخصصی نیز می توانند نقش بایســته خود را داشته باشند.

 

امــروزه تجربه حضــور نخبــگان در کشــورهای توســعه یافته نشــان می دهد کــه آنهــا چگونه با شیوه های مختلف موفق شدند بســتر را برای ورود نخبگان فراهم کنند، به نحوی که یک نخبه خارجی حاضر است حتی با کمترین شرایط و منافع حداقلی بار سفر ببندد و رحل اقامت در این کشورها بگستراند و چه منفعتی از ایــن بالاتر که یک کشــور بتواند با کمترین هزینه، بیشــترین جذب و بهره برداری را از یک نخبه داشته باشــد؛ نخبه ای که در عمل هزینه مادی و معنوی پرورش او در کشور مبدأ تامین شده و در نهایت ســود آن به جیب کشــور مقصد رسیده است.

 

 

«روزنامه اقتصاد مردم - 2  اسفند 1402»

   تاریخ ثبت: 1402/12/02     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |